عبدالرحیم جعفری،مرد کتاب ایران

0
2845
عبدالرحیم جعفری

نگاهی به زندگی عبدالرحيم جعفری هم‌زمان با هفتادمین سال تأسیس انتشارات امیرکبیر

عبدالرحيم جعفری تا پیش از فوت (مهر 1394) بارها و بارها به دادگاه رفت و تلاش گسترده‌ای برای بازپس‌گیری انتشارات امیرکبیر انجام داد ولی هیچ‌گاه موفق نشد.

انتشارات امیرکبیر به عنوان مهم‌ترین و اثرگذارترین نشر کشور در 100 ساله گذشته، 70 ساله شد؛ انتشاراتی که نامش گره خورده است به مرد کارآفرینی که بسیاری از تحولات صنعت چاپ و نشر نوین را در کشور رقم زد ولی زمانه و تحولات سیاسی با او بسیار بد تا کرد و در نهایت مهرماه 94 در حسرت سال‌ها مصادره امیرکبیر درگذشت.

عبدالرحيم جعفری اگرچه سواد آن‌چنانی نداشت و از شاگردی چاپخانه و دست‌فروشی کتاب شروع کرده بود، اما نگاهی به وسعت اقیانوس در صنعت نشر داشت و نهالی که در این صنعت کاشت خیلی زود به درختی پربار تبدیل شد و اتفاقی را رقم زد که به سختی تکرارپذیر است. او در طول سال‌های 1328 تا 1357 یعنی حدود 3 دهه زمینه انتشار حدود 3 هزار جلد کتاب (تألیف و ترجمه) را در انتشارات امیرکبیر فراهم کرد.

عبدالرحیم (تقی) جعفری در سال 1298 در تهران (سال گذشته بزرگداشت 100 سالگی او در نبودش برگزار شد) متولد شد و در سال 1394 در 96 سالگی درگذشت. نام مادرش کبری بود و نام پدرش میرزا علی‌اکبر. جعفری کودکی و نوجوانی را در تنگدستی پشت سر گذاشت زیرا پیش از تولد او پدرش به مشهد رفت و هیچ‌گاه به خانه بازنگشت برای همین او و مادرش در شرایط سختی زندگی کردند.

از آنجایی که پدری نبود که برایش شناسنامه بگیرد مادرش نام خانوادگی خود را برای پسرش انتخاب کرد: «عبدالرحیم استاد محمدجعفر» که بعدها خودش آن را به جعفری تغییر داد. جعفری به دلیل شرایط اقتصادی خانواده تنها تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند و بعد هم ترک تحصیل کرد. او مدتی روی پله‌های مسجد شاه (انتهای خیابان ناصرخسرو که آن زمان یکی از مراکز اصلی فروش کتاب و انتشارات‌های قدیمی بود) کتاب می‌فروخت تا این‌که مادرش او را پیش صاحب انتشارات علمی (علی‌اکبر علمی) برد و جعفری آنجا مشغول به کار شد.

خودش در کتاب خاطراتش که با عنوان «در جست‌وجوی صبح» منتشر شده است آن روزها و سختی‌های بسیارش را این‌گونه توصیف می‌کند: «اوایل، کار من در چاپخانه پادویی و جارو کردن بود. بعضی اوقات کتاب‌های چاپ‌شده را روی سرم می‌گذاشتند و به کتاب‌فروشی‌ها می‌بردم. در آن روزگار در تهران برای ماشین‌های سنگین (مثل ماشین چاپ) برق نبود و این ماشین با دست کار می‌کرد. یک نفر چرخ را می‌گرداند و یک نفر هم با دست کاغذ به ماشین می‌داد و یک نفر هم کاغذ چاپ‌شده را از ماشین می‌گرفت. استاد ماشین هم به کار ما نظارت می‌کرد. من پس از مدتی برای کاغذبگیری انتخاب شدم و چون قدم کوتاه بود و به ماشین نمی‌رسید چند آجر و سنگ زیر پاهایم می‌گذاشتند که دستم به سیلندر برسد. صبح شنبه به چاپخانه می‌رفتم و صبح جمعه مرخص می‌شدم. در شبانه‌روز دو وعده دوساعته در چاپخانه استراحت می‌کردم. برای روز یک ریال و برای شب دو ریال مزد می‌گرفتم و از بس روی پاهایم می‌ایستادم پاشنه پاهایم ترک برمی‌داشت و مادرم روزهای جمعه که تعطیل بودیم برای مداوا پیه بز داغ می‌کرد و لای ترک‌ها می‌ریخت.»

انتشارات امیرکبیر به عنوان مهم‌ترین و اثرگذارترین نشر کشور در 100 ساله گذشته، 70 ساله شد؛ انتشاراتی که نامش گره خورده است به مرد کارآفرینی که بسیاری از تحولات صنعت چاپ و نشر نوین را در کشور رقم زد ولی زمانه و تحولات سیاسی با او بسیار بد تا کرد و در نهایت مهرماه 94 در حسرت سال‌ها مصادره امیرکبیر درگذشت

جعفری سال‌ها در چاپخانه علمی کار کرد و کار را یاد گرفت و حتی به پیشنهاد آقای علمی با دختر برادر او هم ازدواج کرد اما علاقه بسیاری داشت که انتشارات و چاپخانه‌ای برای خود راه‌اندازی کند و همین شد که در 28 آبان 1328 (70 سال پیش) در اتاقی در طبقه دوم چاپخانه آفتاب انتشارات امیرکبیر را پایه‌گذاری کرد.

او سرمایه اولیه چندانی نداشت و با پس‌انداز کمی بیش از 10 هزار تومان امیرکبیر را تأسیس کرد. «اطلاعیه‌ای به روزنامه اطلاعات دادم و تأسیس موسسه امیرکبیر را اعلام کردم. «امیرکبیر» در یک اتاق چهار در چهار در خیابان ناصرخسرو تأسیس شد و من برای جلب همکاری روشنفکران، کسانی چون زرین‌کوب، نوشین، آل‌احمد، مرتضی کیوان و… دست به کار شدم و با روابط حسنه‌ای که طی دوران کار برای اکبر آقای علمی با آنان به هم زده بودم، همگی با روی باز از من استقبال کردند. یک ماه از تأسیس امیرکبیر نگذشته بود که دو کتاب منتشر کردم: فن ورزش ترجمه منیر مهران و انرژی اتمی ترجمه حسن صفاری.»

عبدالرحيم جعفری باتوجه به روابط عمیقی که با نویسندگان و مترجمان مطرح کشور داشت و همچنین تلاش بسیار زیاد شبانه‌روزی خیلی زود توانست در دهه 30 انتشارات امیرکبیر را به پیشروترین نشر کشور تبدیل کند تا جایی که خودش در کتاب خاطراتش نوشته است که تیراژ کتاب‌های امیرکبیر معمولاً به 10 هزار نسخه در یک چاپ می‌رسید. او همچنین در کنار چاپ کتاب‌های روز از بهترین نویسندگان داخلی همچون صادق هدایت، جلال آل‌احمد و… به‌روز ترین کتاب‌های جهان از مشهورترین نویسنده‌های آن روزگار را ترجمه و چاپ می‌کرد به نوعی که بسیاری از بهترین رمان‌ها و داستان‌های جهان از سوی انتشارات امیرکبیر برای اولین بار به بازار آمد و تعداد زیادی از نویسندگان بین‌المللی را برای اولین بار انتشارات امیرکبیر به ایرانیان با ترجمه آثارشان معرفی کرد.

انتشارات امیرکبیر همچنین زمینه‌ساز شکل‌گیری نسلی جدید از نویسندگان و به خصوص مترجمان کشور شد. خود او معتقد بود: «همچون منجمی که ستاره یا گروه ستارگان را رصد می‌کند در حال رصد بودم در جست‌وجوی مؤلف و شاعر، نویسنده و مترجم…» او همچنین در مصاحبه‌ای که سایت خبرآنلاین بعد از فوتش منتشر کرد می‌گوید: «من از همان اول که شروع به کار کردم دلم می‌خواست دست به کارهای نو بزنم. دلم می‌خواست کتاب‌های خوبی چاپ کنم. دیگر از رستم‌نامه و حسین کرد شبستری خسته شده بودم. سرمایه‌ام کم بود اما به دنبال شهرت و افتخار بودم. دنبال کارهای نو و این‌که نویسنده‌ها و شاعر نو پیدا کنم. این کار را هم کردم. سراغ جوان‌ترها رفتم و کتاب‌هایشان را چاپ کردم. آدم‌هایی مثل سیمین بهبهانی، مینا اسدی، رهی معیری. آن روزها انتشاراتی‌ها اصلاً به فکر چاپ آثاری که توسط خانم‌ها نوشته می‌شد نبودند. من یکی از اولین ناشرانی بودم که دیوان اشعار خانم‌هایی مثل فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی را منتشر کردم.»

عبدالرحیم جعفری در کنار این نگاه ماندگار به ادبیات داخلی و جهان و انتشار صدها کتاب ماندگار در انتشارات امیرکبیر معتقد بود با راه‌اندازی کتاب‌فروشی‌هاي متعدد باید کاری کرد که کتاب در دسترس مردم باشد و همین نگاه هم باعث شد که مثلاً در تهران 15 فروشگاه و کتاب‌فروشی راه‌اندازی کند و کتاب‌فروشی امیرکبیر در ناصرخسرو به مرکزی تبدیل شود که هرکسی کتابی خاص و غیرخاص می‌خواست به این کتاب‌فروشی مراجعه كند. عبدالرحيم جعفری با گذشت کمتر از 10 سال از تأسیس انتشارات امیرکبیر با سختکوشی بسیار و حتی مایه گذاشتن از سلامتی‌اش کاری کرد که نام انتشارات امیرکبیر پرآوازه شده بود.

خودش دراین‌باره می‌نویسد: «در سال ۱۳۳۶ قریب 500 عنوان در رشته‌های مختلف چاپ و منتشر کردم و نام امیرکبیر بلندآوازه شد ولی به واسطه کار و فعالیت شبانه‌روزی چشم ‌چپم دچار خونریزی شد و معالجاتی که در تهران و کشورهای دیگر انجام گرفت متاسفانه مؤثر واقع نشد و بینایی چشم ‌چپم را از دست دادم. در سال ۱۳۳۷ دومین فروشگاه خود را در خیابان شاه‌آباد (جمهوری فعلی) تأسیس کردم. در همین سال به پیشنهاد خانم و آقای جزنی و با کمک دکتر خانلری نخستین نمایشگاه کتاب ایران را در باشگاه دانشگاه تهران برپا کردیم. استقبال عجیبی از نمایشگاه شد، و من سراپا شور و شوق بودم. 800 عنوان کتابی را که تا آن سال چاپ کرده بودیم در نمایشگاه به نمایش گذاشتیم؛ فهرستی از این کتاب‌ها را برای مولفان و مترجمان فرستاده بودیم تا بدانند چه کرده‌اند و چه کرده‌ایم، و ثمره همکاری چه می‌تواند باشد. چون این نمایشگاه در واقع ثمره همکاری آنها با امیرکبیر بود.»

فرهنگ‌سازی و کارهای ریشه‌ای

در کنار انتشار صدها جلد از مشهورترین کتاب‌های نویسندگان داخلی و خارجی، جغفری اعتقاد زیادی هم به کارهای بزرگ و ماندگار داشت، اتفاقاتی که به ماندگاری ریشه‌های فرهنگ و ادب فارسی کمک بسیاری کرده است و همچنان اقداماتی بی‌نظیر محسوب می‌شود. برای مثال او سال 1337 یعنی 9 سال بعد از راه‌اندازی امیرکبیر به دکتر محمد معین سفارش یک لغت‌نامه را داد. تا پیش از آن تنها لغت‌نامه منتشرشده لغت‌نامه دهخدا بود و جعفری به دنبال مجموعه جدید و به‌روزتری بود که جامعیت بیشتری هم داشته باشد برای همین سراغ محمد معین عضو شورای فرهنگ و استاد دانشگاه تهران و سرپرست وقت لغت‌نامه دهخدا رفت و در نهایت با تلاش بسیار دکتر معین یکی از ماندگارترین و مهم‌ترین منابع زبان فارسی را منتشر کرد.

در عظمت این کار همین بس که جعفری در خاطراتش نوشته است در حروف‌چینی دستی این لغت‌نامه بدون احتساب غلط‌گیری‌ها دست حروف‌چین برای برداشتن و گذاشتن حروف بیش از 20 میلیون بار حرکت کرده است. پروژه‌ای که تنها برای جلد نخست آن دکتر معین بیش از 300 هزار فیش آماده کرده بود و سرمایه‌گذاری کلانی برای جعفری محسوب می‌شد تا جایی که خودش می‌نویسد: «به خودم گفتم آتقی هرطور شده باید چاپ این فرهنگ به اتمام برسد. آتقی نترس، توکل بر خدا.» نخستین جلد این فرهنگ‌نامه بعد از 5 سال از شروع کار در سال 1342 منتشر شد و جعفری آن روز را یکی از باشکوه‌ترین روزهای زندگی‌اش می‌خواند.

پس از انتشار فرهنگ لغت معین در انتشارات امیرکبیر مجموعه‌هایی مانند فرهنگ انگلیسی و فارسی آریانپور هم منتشر شد. علاوه بر اینها چاپ اولین نسخه قرآن زنگی در کشور و اولین نسخه نفیس شاهنامه را هم باید از مهم‌ترین کارهای عبدالرحیم جعفری دانست. انتشار نسخه شاهنامه با خط نستعلیق و با کیفیت بسیار بالا چند سال قبل از انجام پروژه فرهنگ معین به سرانجام رسید. جعفری در سال 1332 (4 سال بعد از شروع کار) این کار را از روی نسخه‌ای بسیار قدیمی از شاهنامه در امیرکبیر کلید زد و چند سال بعد این مجموعه منتشر شد.

در ابتدا حتی افرادی همچون ایرج افشار (از برترین استادان و پژوهشگران قرن اخیر و استاد دانشگاه تهران) هم این کار جعفری را زیر سؤال بردند و معتقد بودند که کسی حاضر به خرید این کتاب نخواهد شد. جعفری در خاطراتش نوشته است: «وقتی شاهنامه به بازار آمد آقای ایرج افشار مرا با خنده به انتقاد گرفت: تو دیوانه‌ای که عمر و پولت را صرف این کار کردی، شاهنامه که خریدار ندارد!» اما جعفری برای تبلیغ این کتاب فکری خلاقانه و نو کرده بود؛ او از تابلوها و تصاویر شاهنامه فیلمی تهیه کرده بود که به عنوان تبلیغ در سینماهای درجه‌یک تهران، پیش از آغاز فیلم، به نمایش می‌گذاشتند.

چاپ کتاب‌های درسی

در سال‌های قبل از انقلاب تنها رقیب انتشارات امیرکبیر نشر فرانکلین بود که از سوی همایون صنعتی‌زاده اداره می‌شد و او هم مانند جعفری مردی خودساخته بود که از هیچ کارش را کلید زد و البته در نهایت سرنوشتی همانند جعفری پیدا کرد. در سال‌های قبل از انقلاب فرانکلین و امیرکبیر را باید پایه‌گذار چاپ کتاب‌های جیبی در ایران هم دانست. علاوه بر این یکی از اقدامات مهم عبدالرحیم جعفری سامان‌دهی چاپ کتاب‌های درسی بود که از سوی پرویز ناتل خانلری وزیر فرهنگ وقت به او سپرده شد.

جعفری در سال 1343 مدیرعاملی شرکت طبع و نشر کتاب‌های درسی را به مدت 12 سال به عهده گرفت و برای نخستین بار در ایران کتاب‌های درسی استاندارد از نظر رنگ، کیفیت و کاغذ را منتشر کرد. حجم کار در این چاپخانه در مرداد و شهریور به قدری زیاد بود که در طول هفته جعفری به خانه‌اش نمی‌رفت و روز جمعه همسر و فرزندان در شرکت به دیدارش می‌آمدند تا ناهار را با هم باشند.

جعفری درباره چگونگی شکل‌گیری «شرکت کتاب‌های درسی» گفته است: «وقتی کار انتشار کتاب‌های درسی سامانی نداشت، من و عده‌ای از رفقا آمدیم شرکتی تشکیل دادیم که به این کار سامان بدهد. دکتر خانلری که وزیر فرهنگ بود تصمیم گرفته بود چاپ کتاب‌های درسی را به انتشارات فرانکلین واگذار کند. آن وقت‌ها کتاب‌های غیردرسی بازاری نداشت. اگر کتاب‌های درسی را از ما می‌گرفتند وضع کتاب‌فروشی‌ها ناجور می‌شد.

کتاب درسی برای کتاب‌فروشی‌ها مثل قند و شکر دکان عطاری بود. یعنی اگر کتاب‌فروشی کتاب درسی نداشت اصلاً امورش نمی‌گذشت. این بود که من و آقایان عظیمی و مطیّر و یکی دو تن از دوستانم که با دکتر خانلری دوست بودند رفتیم سراغ آقای دکتر خانلری و گفتیم آقای دکتر ما خودمان این کار را انجام می‌دهیم. او هم خیلی سخت‌گیری کرد، خیلی سنگ جلو پای ما انداختند و بالاخره ما امتیاز چاپ و نشر کتاب‌های درسی را گرفتیم و من به عنوان مدیرعامل در حدود دوازده سال سرپرستی این کار را انجام می‌دادم.»

اما روزگار پرکار و تلاش عبدالرحيم جعفری بعد از انقلاب به گونه دیگری رقم خورد. او تا سال 1358 مالک بزرگ‌ترین نشر و یکی از چاپخانه‌های مهم خاورمیانه بود اما با تحولات سیاسی در کشور همه‌چیز به ناگهان به شکلی دیگر رقم خورد و انتشارات امیرکبیر مصادره و به در تاریخ 29 خرداد 1362 به سازمان تبلیغات اسلامی واگذار شد و این نشر که یکی از مهم‌ترین عوامل تحولات فرهنگی سال‌های قبل از انقلاب بود عملاً به حاشیه رانده شد و سال‌های سال هیچ‌کدام از کتاب‌های دوره مدیریت عبدالرحیم جعفری حتی تجدید چاپ نشدند.

در این سال‌ها عبدالرحیم جعفری مدتی هم به زندان افتاد و ممنوع‌المعامله شد. مهم‌ترین اتهامات جعفری انتشار کتاب‌های صادق هدایت و بزرگ علوی، انتشار جلد چهار تاریخ اجتماعی ایران، انتشار کتاب مردان خودساخته که در آن به رضاشاه به عنوان یکی از مردان خودساخته پرداخته شده بود، انتشار کتاب‌های علی دشتی، انتشار کتاب شاه‌جنگ ایرانیان، نوشتن نامه به شاه برای دریافت طلب‌های شرکت طبع و نشر کتاب‌های درسی ایران، تصویری از او و همکارانی که در تهیه و نشر شاهنامه امیرکبیر سهیم بودند در کنار فرح پهلوی و داشتن سهام شرکت سهامی افست بود.

البته عبدالرحيم جعفری تا پیش از فوت (مهر 1394) بارها و بارها به دادگاه رفت و تلاش گسترده‌ای برای بازپس‌گیری انتشارات امیرکبیر انجام داد ولی هیچ‌گاه موفق نشد. او كه در جست‌وجوی صبح بود، در یکی از مصاحبه‌هایش گفته است: «صبح برای من صبح روشنایی است. دنبال صبح روشنایی بودم و دلم می‌خواست به نتیجه مطلوب برسم. متاسفانه نرسیدم یعنی مشکلاتی برای من پیش آوردند که آن صبحی که دلم می‌خواست بهش نرسیدم.»

نویسنده: ولی خلیلی

پایگاه مسئولیت اجتماعی شرکتها

مطلب قبلیچرا ایفای مسئولیت اجتماعی یک ضرورت است؟
مطلب بعدی«سفیران سلامت» بانک تجارت، ویژه مدافعان سلامت کشور
وب سایت csrir مجله آنلاین مسئولیت اجتماعی شرکتها است برای انتشار محتوای مرتبط با مسئولیت ها و وظایف شرکتها در ارتباط با رعایت اخلاق کسب و کار، توجه به کارکنان و مشتریان، رعایت مسائل زیست محیطی، و وظایف آنها در ارتباط با اجتماع. *استفاده از مطالب وب‌سایت با ذکر منبع و لینک مستقیم به مقاله وب‌سایت، مجاز است.

نظر دهید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید