جهانگیری،مردی با انگشتان سبز

علی-اصغر-جهانگیری-بنیانگذار-مجموعه-کشاورزی-کندلوس
علی-اصغر-جهانگیری-بنیانگذار-مجموعه-کشاورزی-کندلوس

انگلیسی‌ها اصطلاحی دارند به عنوان «گرین فینگر» که معنی آن به فارسی می‌شود «انگشت سبز» و برای افرادی استفاده می‌کنند که به قول خودمان دست به هرچیزی بزنند می‌روید و سبز می‌شود. علی اصغر جهانگیری بنیانگذار مجموعه کشاورزی کندلوس کارآفرین قدیمی با ۷۲ سال سن مردی با انگشتان سبز است؛ کسی که مجموعه صنعتی- کشاورزی تولید گیاهان دارویی کندلوس را راه‌اندازی کرد و پیش از آن هم سال‌ها تجربه مدیریت کارخانه تولید دارو و تاسیس کارخانه هگزان را در کارنامه‌اش دارد.

علی‌اصغر جهانگیری اسفند ۱۳۲۵ در یکی از روستاهای زیبا ولی دور افتاده مازندران که چندسالی است به همت افرادی همچون او به قطب گردشگری تبدیل شده به دنیا آمد. او باوجود اینکه خانواده‌اش شرایط مالی مناسبی داشتند از کودکی علاقه به کار داشت و در روستایشان به اهالی و مسافران آدامس می‌فروخت. «از نوجوانی همیشه به پدرم می‌گفت که دوست دارم آدمی بزرگی شوم و روی پای خودم بایستم.»

جهانگیری پس از پایان تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم به کمک خانواده راهی آمریکا شد و در ایالت تگزاس در رشته حفاری چاه نفت ادامه ‏تحصیل داد و پس از آن به ایران بازگشت ولی باتوجه به اینکه توانست بورس تحصیلی سازمان ملل را دریافت کند دوباره به وین ‏پایتخت کشور اتریش رفت.

خود او درباره آن سال‌ها گفته:« پس از فارغ‌التحصیلی در رشته شیمی و برگشت به ایران به کارهای مختلف مشغول شدم تا اینکه یک آگهی در روزنامه دیدم که سازمان ملل یک بورسیه به ۲۶ کشور درحال توسعه داده بود. من با اینکه متاهل بودم و مشغول کار، قبول شدم و به اتریش رفتم. در رشته پلیمر پلاستیک فارغ‌التحصیل و همان‌جا در اروپا به عنوان ناظر بر عملکرد ۱۵ کشور اروپایی در صنعت و مصرف پلاستیک، در سازمانی زیر مجموعه سازمان ملل استخدام شدم ولی پس از مدتی دلم طاقت نیاورد و به ایران بازگشتم.»

موزه جهانگردی روستای کندلوس نوشهر
موزه جهانگردی کندلوس نوشهر

با پایان تحصیل علی اصغر جهانگیری باردیگر ‏به ایران بازگشت و در کارخانه سیمان تهران مشغول به کار شد، البته همزمان باتوجه به علاقه‌ای که به تحصیل داشت در رشته ‏مهندسی نساجی از دانشگاه پلی‌تکنیک (امیرکبیر) هم درس خواند و یک مدرک کارشناسی ارشد دیگر هم دریافت ‏کرد. جهانگیری مدتی را در سیمان تهران مشغول به کار بود ولی بعد از این کارخانه بیرون آمد و کار در کارخانه ‏تولید دارو را شروع کرد که به مدت ۱۰ سال طول کشید و او سال‌های بسیاری مدیریت این مجموعه را برعهده ‏داشت و تفکر رو به جلواش باعث شد که تحولات مهمی در این مجموعه رقم بخورد و محصولات جدیدی تولید شود.

‏خود او در چند مصاحبه گفته معاونش (مهندس بازرگانی) در تولید دارو و ایده‌هایش نقش مهمی در نوع‌آوری در این دوره و به صورت کلی زندگی او داشته است؛ معاونی که معتقد ‏بود با ایده «بشکنیم و بسازیم» باید کارها پیش برود زیرا برای رسیدن به هدف ابتدا باید خود را شکسته و سپس بازسازی کنیم و این ‏موضوع جسارت و خلاقیت در فرد ایجاد می کند. ‏

جهانگیری تا زمان انقلاب در مجموعه تولید دارو کار کرد ولی بعد از آن باتوجه به تحولات سیاسی و مصادره شدن کارخانه تولید دارو این مجموع را ترک کرد و مدتی به کارهای متفرقه پرداخت تا اینکه کارگاه خود را راه‌اندازی کرد. «در ۳۲ سالگی، متاهل با یک بچه و با ۲ هزارتومان پس‌انداز از کار بیکار شدم. مهندس بازرگانی تحقیق کرده بود که فروش بشکه‌خالی سود زیادی دارد. اول خجالت می‌کشیدم و فکر می‌کردم زشت است که من، مهندس جهانگیری با ۱۰سال سابقه مدیرعاملی تولیددارو، بشکه خالی بفروشم اما سرانجام دست‌به‌کار شدیم. یک وانت کرایه کردیم و هر روز به کارخانه‌های مختلف می‌رفتیم و بشکه خالی می‌خریدیم و می‌فروختیم. پس از مدتی در خیابان رسالت یک مغازه اجاره کردیم و با پولی که در این چندسال درآورده بودیم، اولین کارگاهمان را افتتاح کردیم.»

اگر نمی‌توانیم در اینجا پولدار شویم،‌ خودمان پشتکار نداریم. اینجا زمین فراوان در اختیار داریم، آفتاب عالی داریم و… اما متاسفانه پشتکار و خلاقیت نداریم.

علی اصغر جهانگیری بنیانگذار مجموعه کشاورزی کندلوس

او باتوجه به تجربه و تخصصی که داشت به دنبال تولید محصولات شوینده و بهداشتی رفت و بعد از مدتی با جذب مشتری نام ‏هگزان را برای محصولات خود انتخاب کرد و به مرور زمان کارگاه را به مجموعه صنعتی بزرگ تبدیل کرد. او خوب می‌دانست که خرید خانه با خانم هاست و اگر می‌خواهد در تولید محصولات شوینده و بهداشتی مشتری جذب کند باید به خواسته و سلیقه خانم‌ها احترام بگذارد و طبق آن تولید را شروع کند. «با این دید و اینکه خانم‌ها از رنگ قرمز خوششان می‌آید،‌ اولین مایع ظرفشویی با رایحه توت‌فرنگی را تولید کردیم و بعد از آن در همین کارگاه با چند کارگر روزمزد، گروه کارخانجات هگزان شروع به کار کرد.» سرمایه اولیه‌اش برای ساخت این مجموعه ۹ هزار تومان بود، مجموعه‌ای ‏که حدود ۱۵ سال کار کرد اما در نهایت بعد از فراز و نشیب‌های بسیار با چالش‌های اقتصادی رو به رو شد و ‏جهانگیری در سال ۱۳۷۴ آن را با ۵/۲ میلیارد تومان وام و بدهی واگذار کرد.

پس از این شکست سخت اقتصادی ‏جهانگیری نه تنها روحیه خود را نباخت بلکه دوباره همه چیز را از صفر شروع کرد.‏ در ابتدا دفتر کوچکی اجاره و برای اولین بار در ایران ژل کتیرا را روانه بازار کرد. ولی اقدامی ‏که باعث شد جهانگیری بار دیگر به زندگی کارآفرینانه باز گردد نوع‌آوری در تولید چای کیسه‌ای با استفاده از پوست ‏میوه‌های معطر بود؛ اقداماتی که به صورت سنتی سال‌های بسیاری است در روستایشان انجام می‌شد و او بارها مزه آن ‏را به صورت دم کرده و سنتی چشیده بود و حالا راهی برای صنعتی کردن آن و تبدیلش به چای کیسه‌ای یافت که با ‏استقبال بسیار، بسیار زیاد هم رو به رو شد و همین موضوع او را تشویق کرد تا با کار شبانه‌روزی وارد تولید انواع ‏چای های کیسه‌ای و گیاهان دارویی شود و مجموعه کشاورزی کندلوس را راه‌اندازی کند.

او برای جان گرفتن این مجموعه از نیروهای محلی منطقه از دانش‌آموزان گرفته تا زنان روستایی و… کمک گرفت و علاوه بر اشتغال و درآمدزایی برای آنها به توسعه منطقه کندلوس و روستاهای اطرافش پرداخت. مدرسه‌سازی و تشویق کودکان محلی به تحصیل، کشیدن برق، ساخت موزه، کتابخانه و… تنها بخشی از اقداماتی است که او انجام داده است. خود او در برنامه پایش چندسال پیش گفت:« اگر مرا در کویر لوت هم رها کنید پس از یک سال می‌بینید که در آن جا هم باغی درست کرده‌ام.»‏ در حال حاضر مجتمع کشاورزی کندلوس بیش از ۱۰۰ فرآورده گیاهی تولید و به بسیاری از کشورها صادر می‌کند. ‏جهانگیری در سفرهای متعدد حدود ۲۵۰ گونه گیاهی را از سراسر ایران و دنیا جمع‌آوری کرده و به مجتمع کشاورزی ‏خود برده که همان هم اکنون پشتوانه بسیار بزرگی برایش محسوب می‌شود.‏

جهانگیری معتقد است ساخته نشدن یا دوام نداشتن برند در کشور ما دلایل بسیاری دارد، اما مهمترین دلیل آن ساختاری و ‏زیر بنایی است، زیربنای اقتصادی، تاریخی و فرهنگی. « ساخت و دوام برند نیازمند شرایط خاصی است و ‏زیرساخت‌هایی نیاز دارد که ما فاقد آن هستیم‎.‎‏ مثلا در حوزه کشاورزی یا صنایع غذایی کشورمان را باید در این نکته ‏جستجو کرد که کشاورزی ما همچنان معیشت محور و فقط برای سیر کردن شکم است. همین طرز تفکر باعث شده ما تا ‏به امروز پیشرفتی در این زمینه حاصل نکنیم. کشوری مانند هلند با وسعتی کمتر از استان مازندران از صادرات گل ‏سالانه چند دهه میلیارد دلار درآمد حاصل می‌کند، اما ما چه کردیم؟ برای زعفران، پسته و… که کالاهای خاص ‏کشورمان هستند و توانایی برند شدن در جهان را دارند چه اقداماتی انجام دادیم؟ این موضوع نشان می‌‌دهد که تفکری ‏برای ساخت و پرداخت برند در اقتصاد و جامعه ما وجود ندارد و برای به ‌وجود آوردنش هم کاری نکردیم‎.‎‏»‏

او باتوجه به ظرفیت‌های کشور معتقد است: «اگر نمی‌توانیم در اینجا پولدار شویم،‌ خودمان پشتکار نداریم. اینجا زمین فراوان در اختیار داریم، آفتاب عالی داریم و… اما متاسفانه پشتکار و خلاقیت نداریم، فکر نمی‌کنیم. با ۱۷۰۰‌دلار انرژی ۱۰۰۰دلار تولید می‌کنیم؛ درحالی که در اروپا با ۲۰۰ دلار انرژی ۱۰۰۰ دلار تولید دارند. در ژاپن با ۱۰۰ دلار و در چین با ۸۰ دلار همین‌مقدار تولید می‌کنند و این حمایت است. من همیشه می‌گویم که پولدار شدن فقط جنم می‌خواهد. چندوقت پیش به یکی از دوستانم کاری پیشنهاد دادم که میلیونر شود، به او گفتم هر سال ۶هزارتن هسته انگور در ارومیه و آذربایجان دور ریخته می‌شود و کارخانه‌ها برای دفن کردن این هسته‌ها پول هم می‌دهند زیرا باعث جمع شدن پشه و کثیفی و… می‌شود. به او گفتم یک دستگاه روغن‌کشی و از این هسته‌ها روغن هسته انگور بگیر که هیچ کارخانه‌ای در ایران آن را تولید نمی‌کند و ما ۵۰۰ سی‌سی از آن را با مارک ایتالیایی به قیمت چندین هزارتومان می‌خریم.»

جهانگیری با بیش از ۷ دهه زندگی مثل یک جوان کار می‌کند و پرانرژی است. بیشتر مواقع یکی‌، دو ساعت خواب برایش به اندازه ۷،۶ ساعت است. خودش گفته بعضی مواقع آنقدر کار می‌کند که حتی سرپا خوابش می‌برد و حتی در آسانسور هم خوابیده است. جهانگیری به کارهای فرهنگی هم علاقه دارد و تاکنون بیش از ۲۰ کتاب در زمینه کارآفرینی و تولید گیاهان دارویی نوشته و شعر هم می‌گوید.

او معتقد است اگر می‌خواهید یک مدیر موفق شوید باید نزد کارگرانتان محبوب باشید. «من اگر نگهبان شرکتم را بشناسم و بدانم یک پسر دارد که اسمش مهدی است و مدرسه می‌رود، دریک فرصت مناسب، مثلا اول مهر، با او سلام و علیک کنم و حال پسرش را بپرسم و برای پسرش یکسری لوازم‌التحریر به عنوان هدیه بخرم تا ابد فراموش نمی‌کند و کار مرا کار خودش می‌داند. چندوقت پیش یک نفر از فرانسه آمده بود و دنبال من می‌گشت، به یکی از کارگرها گفته بود آقای جهانگیری کجاست و آن کارگر گفته بود آن آقایی که دارد در زمین کار می‌کند و مثل خود ماست. مردم ما مدیری که با ماشین آخرین مدل سر کار بیاید و بخواهد کلاسش را حفظ کند، دوست ندارند. با سادگی خودتان را بیمه کنید.»

نویسنده: ولی خلیلی

مطلب قبلیاکبر ابراهیمی؛ مرد صنعت و مدرسه‌سازی
مطلب بعدیمزایای انجام مسئولیت اجتماعی شرکتی
وب سایت csrir مجله آنلاین مسئولیت اجتماعی شرکتها است برای انتشار محتوای مرتبط با مسئولیت ها و وظایف شرکتها در ارتباط با رعایت اخلاق کسب و کار، توجه به کارکنان و مشتریان، رعایت مسائل زیست محیطی، و وظایف آنها در ارتباط با اجتماع. *استفاده از مطالب وب‌سایت با ذکر منبع و لینک مستقیم به مقاله وب‌سایت، مجاز است.

نظر دهید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید