فعالان اقتصادی برای ایفای بخشی از مسئولیت اجتماعی خود مدرسه ساختند
پویش”ایران من” در سال ۱۳۹۳ اولین مدرسه را در لرستان ساخت و این سرآغازی بود برای ساخت یکصد مدرسه در سراسر کشور. طرحی که حامیان آن می گویند “ساخت مدرسه از فراگیرترین و شناخته شدهترین ابعاد حضور بخش خصوصی در مسئولیت اجتماعی خود در ایران است”.
در وبسایت “پویش ایران من“ از شرکت های تلاونگ، پرسال، ستاره کویر یزد، پارسیان هوشمند، راهسازی معدنی مبین، بانک خاورمیانه، فراشیمی روز، طناب نقش جهان، کشتیرانی ماروس و شرکت کی دی دی به عنوان حامی نام برده شده است اما پدرام سطانی عضو پیشین اتاق بازرگانی ایران میگوید حامیان پویش “ایران من” بیشتر از یکصد فعال اقتصادی هستند.
پدرام رئیس هیات مدیره شرکت پرسال از فعالان اقتصادی است که در سالهای اخیر تلاش زیادی برای اجرای برنامه مسئولیت اجتماعی در اتاق بازرگانی ایران انجام داده است. آقای سلطانی طرح های مختلفی را با همکاری شرکتهای دیگر در این زمینه اجرا کرده که مهمترین آن پویش “ایران من” است که حاصل آن یکصد مدرسه در ۱۹ استان کشور است.
آقای سلطانی “پویش ایران من” برای ساخت مدرسه در استانهای مختلف چطور شروع شد؟
سالهای آغازین فعالیت اقتصادی همواره باور را داشتم که متناسب با امکان و توان بتوانم در حوزه مسئولیت اجتماعی ایفای نقش بکنم. و مثل کسان دیگر به صورت پراکنده فعالیتهایی انجام می دادم. این فعالیتها از اواخر دهه ۸۰ تمرکز بیشتری پیدا کرد و به ویژه در زمینه مدرسه سازی با همکاری دوستان و آشنایان در قالب یک موسسه خیریه. زمانی هم که به هیات رئیسه اتاق ایران وارد شدم سعی کردم پیوندی بین اتاق بازرگانی و به ویژه جوانان عضو اتاق با این حرکت برقرار کنم. این کار را با احداث یک مدرسه با مشارکت اعضای اتاق بازرگانی در استان لرستان آغاز کردیم. آن مدرسه آغاز پویشی بود که به یکصد مدرسه تبدیل شد.
در هم اندیشی که در گزینش نام مدرسه داشتیم به نام “ایران من” رسیدیم. ما در پویش “ایران من” یکصد پروژه را جانمایی و هدفگذاری کردیم و قرار شد مدارس با همکاری موسسه مهرگیتی و سازمان نوسازی و توسعه مدارس در مناطق کمتر برخوردار در ۱۹ استان ساخته شود. بعد شروع کردیم به تامین منابع لازم برای ساخت مدارس. فلسفه پشت این حرکت این بود که توسعه فرهنگی و آموزشی زیربنای توسعه اقتصادی است و ما فعالان اقتصادی که در توسعه اقتصادی نقش داریم باید در مسیر توسعه اقتصادی باثبات در آینده به توسعه آموزشی و فرهنگی توجه کنیم.
مشارکت جمعی برای ساخت و آبادانی ایران برای کودکان دلیلی شد که ما پویش مدرسه سازی را “ایران من” نامگذاری کنیم. همواره در سفرهایی که در آئین گشایش مدارس داریم به کودکان یادآوری میکنیم که چرا اسم مدرسهشان “ایران من” است و غیر از مدرسه آنها، ۹۹ مدرسه دیگر با نام “ایران من” در کشور هست. همواره به آنها یادآوری میکنیم که ایران وطن است و متعلق به همه شماست و باید در ساختن آن همکاری و مشارکت کنید.
مهر گیتی داستانش چیست و چطور به این پویش پیوست؟
موسسه مهر گیتی قبلا فعال بود و سرکار خانم گیتی نژاد این موسسه را پایه گذاری کرده است. ایشان یک معلم هستند و در سفری که در نیمه دهه هشتاد به سیستان و بلوچستان داشت، متوجه وضعیت فلاکت بار مدارس آنجا شد و از همان زمانی با مشارکت اولیای دانشآموزان برنامههایی را در آنجا شروع کرد. برخی از اولیاء از دوستان ما بودند و نهایتا این پیوند برقرار شد و ما همکاری خود را با این موسسه شروع کردیم. موسسه مهرگیتی پیش از پویش “ایران من” مدارس زیادی ساخته و هنوز هم به موازات ساخت مدارس “ایران من”، مدارس زیادی را در دست ساخت دارد. اما ما مدارس “ایران من” را در یک پروژه تعریف کردیم. با توجه به این که ارتباط با ۱۹ استان و ارتباط با سازمان توسعه و نوسازی مدارس، مجمع خیرین استان، پیمانکاران و … نیاز به یک سازماندهی داشت و ما این سازماندهی را در پویش “ایران من” نداشتیم. نهایتا موسسه مهر گیتی را به عنوان بازوی اجرایی ساخت این مدارس انتخاب کردیم. به جهت این که پویش ایران من یک ماهیت حقوقی ثبت شده نداشت لازم بود وجوه واریز شده به حسابی واریز شود که ما از حسابهای موسسه مهر گیتی برای واریز این وجوه استفاده کردیم و این همکاری همچنان ادامه دارد.
الان چند مدرسه ساخته شده؟
این یکصد مدرسه تقریبا تمام شده، تنها سه مدرسه در مراحل پایانی است و در دو سه ماه آینده ساخت این مدارس تمام میشود. از میان این یکصد مدرسه بیشتر از ۷۸ مدرسه را افتتاح کردیم. البته بقیه مدارس فعال هستند و دانشآموزان در آن درس می خوانند اما به صورت رسمی افتتاح نشدهاند.
ظاهرا شما طرحهای دیگری هم در کنار مدارس “ایران من” انجام دادهاید، ماجرای مدارس کپری و توسعه پایدار چیست؟
بله، ما چند طرح را به موازات این طرح شروع کردیم. طرحهایی که همراه با ابتکاراتی در مدرسهسازی است و امیدواریم در فاز بعدی بیشتر روی آنها تمرکز کنیم. یکی طرح تحول مدارس کپری است. ما در سه استان مدارس کپری داریم، سیستان و بلوچستان، کرمان و هرمزگان. در همکاری با تعدادی از معماران داوطلب و علاقمند مفهوم کپر را بازآفرینی کردیم. و مدارس “نوکپری” را طراحی کردیم و خارج از یکصد پروژه یکی از این مدارس را هم اجرا کردیم به اسم “نوکپر”.
در واقع کپر سازهای است که برای هزاران سال در آن مناطق استفاده شده از نظر پایداری، ماندگاری و استحکام، و فرهنگ بومی یک سازه جواب پس داده و مناسب آن مناطق هست. ما فکر کردیم به جای استفاده از سازه های بتنی و معماری رایج در همه کشور بدون در نظرگرفتن تفاوت های بومی بیائیم کپر را باز آفرینی کنیم. ضعفهایش را برطرف کنیم، امکانات لازم نظیر نور کافی، تهویه مناسب و سازه مستحکم را طراحی کنیم. این یک پروژه است که میتواند جایگزین خوبی باشد برای مدارس کپری. این مدارس از نظر شکل و شمایل به شکل کپر هست ولی داخل آن متفاوت هست.
اما پروژه دوم، مدارس توسعه پایدار هستند یک پروژه از این مدارس را در سیستان و بلوچستان اجرا کردیم که یکصدمین پروژه از مدارس ایران من هست که در دو ماه آینده به طور رسمی افتتاح میشود. ویژگی این مدرسه یک مفهوم است. این پروژه ظرافت بیشتری از فلسفه مدارس”ایران من” دارد و از چند بخش تشکیل شده است. اول از همه جامعه محلی در آن مشارکت دارد. در ساخت این مدرسه برخلاف ۹۹ مدرسه دیگر از مشارکت جامعه محلی در ساخت مدرسه استفاده کردیم هم مشارکت نیروی انسانی و هم مشارکت مالی. یعنی اهالی منطقه بخشی از منابع مالی هر چند کم را پرداخت کردند.
عنصر دیگر در این مدرسه، معماری جسورانه و متناسب با اقلیم و فرهنگ روستاست. ما در مشارکت با معماران نقشهای کاملا متفاوت و به عبارتی جذاب و منطبق با فرهنگ و جغرافیای منطقه را برای مدرسه طراحی کردیم. این مدرسه سازهای متفاوت و زیباست که میتواند جاذبه گردشگری روستا هم باشد. ضمن این که ما در این مدرسه اتاقهایی را طراحی و ساختهایم که در آینده بتوان از آن به عنوان اقامتگاه بومگردی برای جذب گردشگر استفاده کرد. یعنی این بنا فقط یک مدرسه نیست، بلکه سازهای چند کاره است که هم دبستان است، هم اقامتگاه بومگردی، هم کارگاه آموزش و هم سالن اجتماعات روستا. اینها عناصر مدرسه توسعه پایدار است.
برنامه این است که در آینده در ساخت مدارس به این شیوه کار کنیم. البته این مدارس در مقایسه با مدارس دیگر وقت و انرژی زیادی می گیرد اما از آنجا که به توانمندسازی روستا کمک می کند تلاش می کنیم در آینده به این سمت حرکت کنیم. چون ما با این روش فقط مدرسه نمیسازیم بلکه روستا را آباد می کنیم.
در عین حال ما در ساخت مدارس مناطق سیل زده هم فعال شدهایم و مدارسی را در گلستان، لرستان و خوزستان میسازیم.
اجرای برنامه ساخت مدارس توسعه پایدار به توانمندسازی جامعه محلی نیز توجه شده و این یعنی استارتآپ “بانوک“ از دل همین هدف بیرون آمده؟
دقیقا. ما در اثنای آمادهسازی این مدرسه با کمک همکاران و داوطلبان پویش ایران من، برنامهای طراحی کردیم که محصولات روستا را تجاریسازی کنیم و در اندازه بزرگتر از بازار سنتی به بازار عرضه کنیم که پایه ایجاد یک کارافرینی یا استارتآپ روستایی شد به اسم بانوک. اکنون محصولات سوزندوزی زنان روستا از طریق این استارتآپ و با کمک شبکههای اجتماعی و نمایشگاهها فروخته میشود. بانوک امروز کسب و کار موفق و پایداری است و ۱۵۰ بانوی روستایی در تولید محصولات آن مشارکت دارند و تعدادی از جوانان روستا هم در بخش تامین لوازم اولیه و عملیات و ارسال و مدیریت برنامه کمک می کنند و این کار چهره روستا را عوض کرده است.
فعالیت بانوک از چه زمانی شروع شده و چه تاثیری در روستا گذاشته؟
فعالیش از دو سال و اندی پیش شروع شده و نمایشگاههایی هم برای فروش محصولاتش در تهران برگزار شده و قرار است به زودی نمایشگاه تازهای هم در تهران برگزار شود. بانوک موجب تحول روستا شده و از محل درآمد کارآفرینی هم زنان روستا و هم جوانان روستا بهرهمند شدهاند. بخشی از درآمد بانوک برای ساخت روستا هزینه میشود و این یعنی توانمندسازی و بر پایه مشارکت جامعه محلی.
هزینههای این مدارس را چطور تامین کردید؟
برای ساخت این مدارس، بیش از حداقل یکصد فعال اقتصادی مشارکت داشتند. من میتوانم ادعا کنم که ما توانستیم مفهوم واقعی همافزایی را در ساخت این مدارس عینیت ببخشیم. ده درصد هزینه ساخت این مدارس را من تقبل کردم و با کمک فعالان اقتصادی ده مدرسه را به یکصد مدرسه تبدیل کردیم. یعنی اگر خود ما قرار بود این کار را انجام بدهیم تنها میتوانستیم ده مدرسه بسازیم.
شرکتهایی که در تامین منابع مالی این پروژهها مشارکت کردند، هنوز هستند و همکاری میکنند؟
میزان علاقه فعالان اقتصادی برای مشارکت در این دست از پروژه ها متفاوت است. شرکتهایی بودند که میزان کوچکی در مدارس “ایران من” همکاری داشتند. کسانی بودند که توان اقتصادی بالایی داشتند و میزان مشارکت کمتری داشتند و کسانی هم بودند که بیش از توان اقتصادی خودشان کمک کردند. کسانی هم بودند که در تمام طول پروژه همراه بودند و کسانی هم بودند که فقط یک بار از کمک و حضورشان استفاده کردیم. البته به دلیل شرایط اقتصادی کشور وضعیت الان دیگر شبیه گذشته نیست و برخی شرکتها در شرایط فعلی تلاش دارند تا بنگاهخود را حفظ کنند بنابر این تامین منابع مالی به شکل گذشته امکانپذیر نیست.
گروه های مردم نهاد چه اندازه در اجرای این برنامهها مشارکت داشتند؟
ما تعدادی داوطلب داریم که به صورت انفرادی با توجه به اطلاعرسانی و اقدامات ترویجی با “ایران من” همکاری دارند. همچنین همکاری سازمانی با برخی مجموعهها داریم. مهر گیتی یا موسسه حامی که طرح “نوکپر” را با همکاری آنها ساختیم از جمله این موسسات هستند. علاوه بر این جلسات متعددی در اتاق بازرگانی ایران با خیران مدرسهساز در باره چگونگی اجرای این مدارس و شناسایی آسیبهای احتمالی داشتیم که همه آنها به ما در اجرای برنامه ساخت مدارس کمک کرد.
اشاره کردید که پویش “ایران من”، در حال حاضر شخصیت حقوقی ندارد و شما ناچار باید از همکاری موسسات دیگر برای اجرای پروژهها استفاده کنید.
نه، هنوز ندارد و ما در چند ماه اخیر تلاش کردیم پویش”ایران من” را در وزارت کشور ثبت کشور کنیم تا بقیه پروژهها را با شخصیت حقوقی “ایران من” انجام بدهیم اما متاسفانه تاسیس یک موسسه خیریه و مردم نهاد از تاسیس یک بانک مشکلتر است و عموما یک تا سه سال طول می کشد و این یکی از مواردی است که دولت باید سرافکنده باشد که با چنین نگاه بدبینانهای به موسسات مردم نهاد نگاه میکند. بی دلیل نیست که چندین برابر موسسات ثبت شده اعم از خیریه و مردم نهاد، گروههای ثبت نشده داریم.